دیدگاه مولوی درباره جبر
زاری ما شد دلیل اضطرار خجلت ما شد دلیل اختیار
گر نبودی اختیار این شرم چیست وین دریغ وخجلت آزرم چیست
کرد ما کرد حق هر دو ببین کرد ما را هست دان پیداست این
گر نباشد فعل خلق اندر میان پس مگو کس را چرا کردی چنان
مولانا در این ابیات عقیده صوفیان و اشعریان را در نسبت افعال به انسان تقریر می کند
اشعریان و معتزله هر دومعتقدند آدمی بر ایجاد اجسام و اعراض و امور طبیعی قادر نیست

گرعشق نبودی وغم عشق نبودی/چندین سخن نغز که گفتی که شنودی/ورباد نبودی که سرزلف ربودی/رخساره ی معشوق به عاشق که نمودی