شعرآينه" قيصرامين پور"
خوشا رقص مردانی از آینه
سواران میدانی از آینه
خوشا رفتن از خود٬ رسیدن به خویش
سفر در خیابانی از آینه
خوشا محو تکرار تصویرها
گذشتن زایوانی از آینه
همه غرق حیرت زدیدار خویش

در امواج طوفانی از آینه
دل خویش را آب و جارو کنید
بیاریم مهمانی از آینه
ز باغی که آبینه کاری شده است
بچینیم دامانی از آینه
در آغاز آیینه بودیم و باز
بیابیم پایانی از آینه
منبع: وبلاگ شهدادب
+ نوشته شده در جمعه ۶ مرداد ۱۳۹۱ ساعت 14 توسط شفق
|
گرعشق نبودی وغم عشق نبودی/چندین سخن نغز که گفتی که شنودی/ورباد نبودی که سرزلف ربودی/رخساره ی معشوق به عاشق که نمودی