چشمان السا- لویی آراگون
لویی آندریو، معروف به لویی آراگون، رماننویس و شاعر سورئالیست فرانسوی، ۲۵ سال پیش در ۲۳ دسامبر ۱۹۸۲، دیده از جهان فروبست. او به همراه آندره برتون از بنیانگذاران مکتب سورئالیسم ادبی بوده است.
چشمان السا- لویی آراگون -ترجمه از نیاز یعقوب شاهی
چشمان تو چنان ژرف است كه چون خم ميشوم از آن بنوشم
همهي خورشيدها را ميبينم كه آمدهاند خود را در آن بنگرند
همهي نوميدان جهان خود را در چشمان تو ميافكنند تا بميرند
چشمان تو چنان ژرف است كه من در آن، حافظهي خود را ازدست ميدهم.
اين اقيانوس در سايهي پرندگان، ناآرام است
سپس ناگهان هواي دلپذير برميآيد و چشمان تو ديگرگونميشود
تابستان، ابر را به اندازهي پيشبند فرشتگان بُرش ميدهد
آسمان، هرگز، چون بر فراز گندم زارها، چنين آبي نيست.
بادها بيهوده غمهاي آسمان را ميرانند
چشمان تو هنگامي كه اشك در آن ميدرخشد، روشنتر است
چشمان تو، رشك آسمان پس از باران است
شيشه، هرگز، چون در آنجا كه شكسته است، چنين آبي نيست.
يك دهان براي بهار واژگان كافي است
براي همهي سرودها و افسوسها
اما آسمان براي ميليونها ستاره، كوچك است
از اين رو به پهنهي چشمان تو و رازهاي دوگانهي آن نيازمندند.
آيا چشمان تو در اين پهنهي بنفش روشن
كه حشرات، عشقهاي خشن خود را تباه ميكنند، در خود آذرخشهايي نهان ميدارد؟
من در تور رگباري از شهابها گرفتار آمدهام
همچون دريانوردي كه در ماه تمام اوت، در دريا ميميرد.
چنين رخ داد كه در شامگاهي زيبا، جهان در هم شكست
بر فراز صخرههايي كه ويرانگران كشتيها به آتش كشيده بودند
و من خود به چشم خويش ديدم كه بر فراز دريا ميدرخشيد
چشمان السا، چشمان السا، چشمان السا.
برگرفته از سایت(http://www.dingdaang.com

گرعشق نبودی وغم عشق نبودی/چندین سخن نغز که گفتی که شنودی/ورباد نبودی که سرزلف ربودی/رخساره ی معشوق به عاشق که نمودی