سخنان رابيندرانات تاگور/
رنج هست، مرگ هست، اندوه جدايي هست،
اما آرامش نيز هست، شادی هست، رقص هست،
خدا هست.زندگی، همچون رودی بزرگ، جاودانه روان است.
زندگی همچون رودی بزرگ كه به دريا می رود،دامان خدا را می جويد .
خورشيد هنوز طلوع ميكندفانوس ستارگان هنوز از سقف شب آويخته است :
بهار مدام می خرامد و دامن سبزش را بر زمين مي كشد :امواج دريا، آواز می خوانند،
بر ميخيزند و خود را در آغوش ساحل گم ميكنند.گل ها باز می شوند و جلوه می كنند و می روند .
نيستی نيست .هستی هست .
پايان نيست.راه هست.
تولد هر كودك، نشان آن است كه :خدا هنوز از انسان نااميد نشده است
+ نوشته شده در سه شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۰ ساعت 15 توسط شفق
|
گرعشق نبودی وغم عشق نبودی/چندین سخن نغز که گفتی که شنودی/ورباد نبودی که سرزلف ربودی/رخساره ی معشوق به عاشق که نمودی